این درس گریه داشت :
بعد از عملیات فاو ، سردار « مرتضی قربانی » با پای برهنه وارد فاو شد و به نزد ما آمد . در همان حال که نیروها را به آغوش می کشید و بر پیشانی آن ها بوسه می زد ، چشمش به یک بسیجی افتاد که سر بر خاک گذاشته و در حال سجده با خدای خویش راز ونیاز می کرد . سردار رو به من کرد و گفت : برویم از آن بسیجی قول شفاعت بگیریم ،تو تا حالا از کسی قول شفاعت گرفتی ؟
- بله حاجی ... چندین نفر حتی نوشتند و پای نوشته خود را امضاء کردند که اگر شهید شدند شفیع من شوند
- من هم از چند نفر قول شفاعت گرفتم ، اما برای اطمینان خاطر بیشتر ، می خواهم از این بسیجی قول شفاعت بگیرم
به سرعت پیش او رفتیم . او صورتش را از روی خاک می مالید و با سوز وگداز می گفت : ظلمت نفسی ...ظلمت نفسی ...ظلمت نفسی ...الهی العفو ...الهی العفو .
ما آن قدر کنارش ایستادیم تا سر از سجده برداشت و روی زمین نشست . آقا مرتضی گفت : چطوری رزمنده ؟
و او که همچنان حالت در روحانی و معنوی قرار داشت سری تکان داد و گفت : خوبم . آقا مرتضی سپس روبه بسیجی کرد و گفت : خواهشی دارم و آن این که اگر شهادت نصیبت شد ،مرا شفاعت کنی بسیجی نگاهی به او کرد و گفت : چون تو حاج مرتضی هستی چند شرط دارد :
اول اینکه خداوند به من توفیق شهادت بدهد تا شهید شوم و بتوانم تو را شفاعت کنم
دوم این که خداوند لیاقت شفاعت نصیبم کند تا بتوانم تو را شفاعت کنم
و سوم این که شما لیاقت شفاعت مرا داشته باشی که شما را شفاعت کنم .
سردار قربانی با شنیدن این سخن ها از خود بی خود شد و شروع به گریه کرد . هرچه کردم آرام نشد. او می گفت بسیجی درسی به من داد که در طول عمرم از هیچ کس نگرفته بودم
فردای آن روز همان بسیجی 14 ساله ،در کارخانه نمک فاو بر اثر اصابت یک گلوله که از سوی دشمن شلیک شده بود به فیض شهادت رسید
خاطره از یکی از رزمندگان زمان جنگ
دکتر علی شریعتی متفکر و اندیشمندی بود که در یک دوره تاریخی، تاثیر فزایندهای بر اندیشههای فرهنگی و اجتماعی گذاشت.
وی درباره برخیاز حوادث تاریخی و مذهبی ازجمله حادثه کربلا دیدگاههایی را عنوان کرده است.
برخی از سخنرانیها و نوشتههای شریعتی در مورد شهادت امام حسین (ع) و حادثه کربلا، از جمله آثار خوب وی به شمار میرود.
تاثیر امام حسین (ع) بر اندیشههای دکتر شریعتی و خلق روح حماسی و نگاه حسینی وی، در همه آثارش به وضوح دیده میشود.
بازتاب حماسه حسینی در جولان فکر و روحیه وی بسیار گسترده، شورانگیز و عمیق است به گونهای که بسیاری از جریانات سیاسی و اجتماعی و رویدادهای تاریخی را با رویکرد به حادثه کربلا تحلیل و ارزیابی میکند.
پرداختن به عاشورای حسینی از منظر دکتر شریعتی بیشتر انعکاس یک قریحه قوی، احساس شورانگیز و ترجمان روح حماسی و بیتاب اوست.
از این رو در این نوشتار سعی شده در حد وسع، دیدگاه دکتر شریعتی در این موارد به تصویر کشیده شود..
* مفهوم شهید در اندیشه شریعتی
نوع فهم دکتر شریعتی از مفهوم عالی شهید، برداشتی خالص، عمیق و ناب از فرهنگ اصیل اسلامی است. وی در تعریف کلمه "شهید" میگوید: "شهید در لغت، به معنای حاضر، ناظر، به معنای گواه و گواهیدهنده و خبردهنده راستین و امین و هم چنین به معنی آگاه و نیز به معنی محسوس و مشهود ، کسی که همه چشمها به اوست و بالاخره به معنی نمونه، الگو و سرمشق است."
"شهید" زنده، جاوید، حماسه ساز، عارف، آگاه، انتخاب گر و روزی خوار نعمالهی است و این اصیلترین دریافت از متون و فرهنگ اسلامی به شمار میرود ، چنانچه قرآن کریم نیز بدان اشاره می کند.
دکتر شریعتی در جای دیگر مینویسد: "شهید، قلب تاریخ است هم چنان که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی میدهد، جامعهای که رو به مردن میرود، جامعهای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش، از دست دادهاند و جامعهای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعهای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعهای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعهای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است.
شهید همچون قلبی، به اندامهای خشک مرده بیرمق این جامعه، خون خویش را میرساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان جدید به خویشتن را میبخشد."
شهادت، برندهترین سلاحی است که هیچ دشمنی را یارای مقاومت در برابر آن نیست. مرحوم شریعتی در اینباره مینویسد:"یکی از بهترین و حیات بخشترین سرمایههایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است."
"در فرهنگ ما شهادت، مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند.
* مفهوم شهادت در اندیشه شریعتی
از نظر شریعتی "شهادت" مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، آن را انتخاب میکند.
شهادت، در یک کلمه برخلاف تاریخهای دیگر که حادثهای، درگیری و مرگ تحمیل شده بر قهرمان و در نهایت یک تراژدی است،در فرهنگ ما، یک درجه است، وسیله نیست، خود هدف است، اصالت است، خود یک تکامل، یک علو است، خود یک مسئولیت بزرگ است، خود یک راه نیم بر به طرف صعود به قله معراج بشریت است و یک فرهنگ است."
* شهادت امام حسین (ع) در نظر شریعتی
دکتر شریعتی همچنین مینویسد:"امام حسین (ع) یک شهید است که حتی پیش از کشتهشدن خویش به شهادت رسیده است نه در گودی قتلگاه،بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید حاکم مدینه که از او بیعت مطالبه میکرد ، "نه" گفت، این، "نه" طرد و نفی چیزی بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است."
او همچنین مینویسد: "شهادت حسینی شرایط ویژه خود را میطلبد وقتی ظلم، انحطاط و انحراف همهگیر میشود و ارزشهای والای اسلامی مسخ میگردد و موعظهها بر گوشهای سنگین کارگر نمیافتد، حسین باهمه دانایی به عدم توانایی خود در پیروزی ظاهری بر دشمن، علنا به پیشواز مرگ میرود و با انتخاب شهادت، بزرگترین کاری را که میشد کرد، انجام میدهد."
* شرایط نهضت امام حسین (ع)
شریعتی پیرامون شرایط نهضت امام حسین (ع) مینویسد: "شکل مبارزهای که حسین انتخاب کرده، قابل فهمیدن نیست مگر این که اوضاع وشرایطی که حسین در آن شرایط، قیام خاص خودش را آغاز کرد، فهمیده شود.
اکنون حسین مسئول نگاهبانی انقلابی است که آخرین پایگاههای مقاومتش از دست رفته است واز قدرت جدش و پدر و برادرش، یعنی حکومت اسلام و جبهه حقیقت و عدالت، یک شمشیر برایش نمانده و حتی یک سرباز! سالهایی است که بنیامیه همه پایگاههای اجتماعی را فتح کرده است."
اسلام در این زمان، چون پوستین وارونه شده،ارزشهای اسلامی رنگ باخته و دین با حاکمیت افراد فاسد و غاصب، رو به انحطاط و انحراف میرود.
امام حسین (ع) در چنین شرایطی برای اصلاح دین جدش قیام میکند و از یک سو، نیرویی برای تغییر وضع موجود ندارد و از دیگر سو، در سکوت خود مشعل امیدی نمیبیند.
* امام حسین (ع) مسئولیت جهاد در راه عقیده را دارد
دکتر شریعتی همچنین مینویسد: "فتوای حسین این است: آری! در نتوانستن نیز بایستن هست برای او زندگی، عقیده و جهاد است. بنابراین، اگر او زنده است وبه دلیل این که زنده است، مسئولیت جهاد در راه عقیده را دارد. انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا. و از حسین، زندهتر کیست در تاریخ ما، کیست که به اندازه او حق داشته باشد که زندگی کند؟ و شایسته باشد که زنده بماند.
نفس انسان بودن، آگاه بودن، ایمان داشتن، زندگی کردن، آدمی را مسئول جهاد میکند و حسین مثل اعلای انسانیت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن یا نتوانستن، ضعف یا قدرت، تنهایی یا جمعیت، فقط شکل انجام رسالت و چگونگی تحقق مسئولیت را تعیین میکند نه وجود آن را."
* هنر خوب مردن
شریعتی در اینباره نیز معتقد است: "امام حسین (ع) فرزند خانوادهای است که هنر خوب مردن را در مکتب حیات، خوب آموخته است.
آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا بههمه آنها که جهاد را تنها در توانستن میفهمند و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است انتخابی که در آن، مجاهد با قربانی کردن خویش در آستانه معبد آزادی و محراب عشق، پیروز میشود و حسین وارث آدم - که به بنیآدم زیستن داد - و وارث پیامبران بزرگ - که به انسان چگونه باید زیست را آموختند - اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم چگونه باید مردن را بیاموزند."
* آثار شهادت امام حسین (ع)
شریعتی مینویسد: "برخی درباره آثار شهادت حسینی تردید کردند و آن را قیامی خواندهاند که شکست خورده است شگفتا! کدام جهاد و کدام جنگ پیروزی بوده است که دامنه فتوحاتش در سطح جامعه در عمق اندیشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاریخ ، این همه گسترده و عمیق و بارآور باشد.
حسین با شهادت "ید بیضاء" کرد ، از خون شهیدان "دم مسیحایی" ساخت که کور را بینا میکند و مرده را حیات میبخشد... اما نه تنها در عصر خویش و در سرزمین خویش، که شهادت جنگ نیست، رسالت است، سلاح نیست، پیام است، کلمهای است که با خون تلفظ میشود."
* شهدا زنده جاوید
شریعتی در این خصوص نیز معتقد است: "آنها که تن به هر ذلتی میدهند تا زنده بمانند، مردههای خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانی که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمدهاند ومرگ خویش را انتخاب کردهاند درحالی که صدها گریزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود و صدها توجیه شرعی و دینی برای زنده ماندن شان بود توجیه و تاویل نکردهاند و مردهاند، اینها زنده هستند.
آیا آنها که برای ماندنشان تن به ذلت و پستی، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زندهاند هر کس زنده بودن را فقط در یک لش متحرک نمیبیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین را با همه وجودش میبیند، حس میکند و مرگ کسانی را که به ذلتها تن دادهاند تا زنده بمانند، میبیند."
* مسئولیت ما
"این که حسین فریاد میزند پس از این که همه عزیزانش را در خون میبیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمیبیند فریاد میزند که: "آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد" مگر نمیداند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سئوال، سئوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سئوال،انتظار حسین را از عاشقانش بیان میکند و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مینماید."
* حضرت زینب (ع)
نمیتوان از کربلای حسین نوشت و در آن، از کار بزرگ زینبی یادی نکرد، زیرا حادثه کربلا با نقش مکمل و بیبدیل حضرت زینب (س) کامل میشود.
مرحوم شریعتی در این مورد میگوید: "رسالت پیام از امروز عصر، آغاز میشود. این رسالت بر دوشهای ظریف یک زن، "زینب" زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است و رسالت زینب دشوارتر و سنگینتر از رسالت برادرش.
آنهایی که گستاخی آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زدهاند اما کار آنها که از آن پس زنده میمانند، دشوار است و سنگین.
و زینب مانده است، کاروان اسیران در پیاش، و صفهای دشمن تا افق در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش. وارد شهر میشود، از صحنه بر میگردد.
آن باغهای سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوی گلهای سرخ به مشام میرسد. وارد شهر جنایت!، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادی شده است، آرام و پیروز، سراپا افتخار بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد میزند: (سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا کرد، افتخار نبوت، افتخار شهادت...)
"اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ میماند." امام حسین (ع) مظهر و سمبل حق است که در همه عصرها، چون نمادی زنده و خروشان، ظهور پیدا میکند و همه کسانی را که از پاسداری حقیقت زمان خود طفره میروند، به یاری میطلبد و در واقع یاری طلبیدن امام عشق در کربلا، انعکاس موج اندیشه اسلامی برای کمک به حق در همه زمانهاست.
به واقع سیدالشهدا زندهترین شهید تاریخ است،نام او، یاد او، خاطره او و داستان شگرف کربلای او، همه و همه در طول تاریخ برای همه نسلها نیروبخش، حیات آفرین، امید زا و انقلاب گستر است.
خون حسین، مایه حیات بخشی است که در گذر زمان بر کالبد ملتها دمیده میشود و آنها را به زندگی فرا میخواند و حسین (ع) زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید میشود وهمگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت میکند.
منبع خبر سایت ایرنا ( خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران) تاریخ خبر : 24 دی
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین
نکند آخر کار
قالی زندگی را نخرند...
علی آوای هستی ، نغمه رود
محمد تار هستی و علی پود
اگر هر شاعری را شاهکاری ست
علی زیباترین شعر خدا بود
علی مولا ، علی آقا و سرور
علی از کیمیای عشق ،برتر
علی قدرت نمای بیکرانه
علی آیینه صد قرن دیگر
علی شعر و علی شوق و علی شور
علی از وهم و از پندارها دور
میان کوچه های شهر ظلمت
علی ایات پاک سوره نور
علی زیباترین فرزند آدم
علی هم ریشه عیسی بن مریم
علی اوج عطش را آب روشن
کویر خسته را باران نم نم
علی زایده آیات حق بود
علی قدرت نمای ذات حق بود
علی بود آن پرستوی غریبی
که کوچش مایه هیهات حق بود